از ماکافات عمل غافل مشو

امروز با صحنه ای رو برو شدم که نتوانستم آن را نادیده بگیرم و بی خیال از کنار آن بگذرم ...

امروز در ختم یکی از آشنایان متوجه ی چهره ی آشنایی شدم که قبلا چادری بود !گفتم حتما اشتباه می کنم اما در پایان مراسم با همسر همان شخص روبرو شدم که در کنار ماشین شاسی بلند خود دور از هیاهوی مراسم  در حال کشیدن سیگار بود !

عجبببببب

خانمه مانتویی شده (البته بد حجاب نبود !)

آقاش هم سیگاری شده !

سالها پیش که با مدرک لیسانس جویای کار بودم بارها به این اداره و آن اداره می رفتم ...

در ملاقات عمومی پنجشنبه ها در اتاق آقای نماینده ی شهرمون او را دیدم در مورد بی کاری ام گفته بودم و اینکه با خانمش هم هیاتی هستیم و قبلا خانمش سفارشم رو پیشش کرده بوده ...

گفته بود الان که انتخابات نزدیکه بیا برای حاجی تبلیغ کن و ...

الان همه ی اون روزها گذشته و من برای حاجی هم تبلیغ نکردم ولی کارمند رسمی همان اداره ای هستم که این آقا روزی رییس اونجا بود !

ولی اونا چی ؟!

حاجی الان تو کاخش حبسه و اختلال حواس داره

مدیر اسبقمون پسرش رو تو تصادف از دست داده و سیگاری شده

اون آقایی هم که گفته بود بیا تو جبهه ی اصلاحات ،جابجایی که سهله برات مدیریت یا استادی دانشگاه رو ردیف میکنم الان زیر خروار ها خاک خوابیده

اون آقایی هم که گفته بود اسمم تو لیست سیاه هست و تا اونا روی کارند امکان نداره برای من کاری صورت بگیره هم پسرش رو که در یک مسابقه اتومبیل رانی دوستانه تصادف کرده و ازددستش داده و مدتها کرک و پرش ریخته بود منتهی الان کرکری هاش دورادور بگوش میرسه

و هنوز بهم پیشنهاد میشه به فلانی رشوه بده کارت درست میشه و جابجات میکنن و ...

و من با اینکه هنوز در جایگاه خودم  نیستم و در پایین ترین سطح اداره مشغول به کارم اما خدا رو شکر از اینکه :

اولا که سر کارم 

دوما و مهمتر اینکه که رسمی ام

و سوما که به فرموده ی رهبرم ((اخلاص در کارها را فراموش نکن)) و این پند رهبر فرزانه ام امیدم را بیشتر می کند . هر روز نگاهم رو به جلوست !

من نا امید نشدم

و نا امید نیستم ...

موفق خواهم شد ... نه فورا بلکه حتما